۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

تجزیه شناسی بالینی

مساله این است فدرالیسم یا غیر فدرالیسم؟!
امروز در کنار مسایل به ظاهر ساده ای که در حال رخ دادن است مسایلی هم پیش کشیده می شود که ایجاد چالش می کند در زمان نادرست و در حقیقت انرژی را در جای نا صحیحش خرج می کند.توجه به مساله قومیت هرچند در خور توجه است،اما اینکه چگونه به آن پرداخته شود موضوعی مهمتر می باشد.باز کردن مساله در یک رسانه با حضور روشنفکرانی که تنها نماینده یک قومیت میباشد و یا میزبان یک برنامه پر بیننده که با لهجه خاص منطقه خود صحبت می کند و از بینندگان می خواهد که بدون هیچ ترسی با لهجه خود صحبت کنند و نمونه هایی از این دست تنها القا کننده این طرز تفکر بی اساس است که یک قوم به نام فارس هست که حاکم بی چون و چرا و ظالم در این آب و خاک هست و تمام قومیتهای دیگر را زیر یوغ گرفته و تمام وقت به استهزای سایرین می پردازد!و تنها راه خلاصی از این ظلم روز افزون همانا فدرالیسم است و لا غیر!!!
شاید بد نباشید که یاد آوری شود که بیشتر حکومتیان از اقوام غیر فارس هستند و تا جایی که من به یاد می آورم در جنبشهای مردمی به خصوص جنبش اخیر که شخصا در آنها حضور داشتم اشخاصیکه به ضرب و شتم می پرداختند به شهادت تمامی گروهها ماهیتی غیر فارس داشته اند و اگر صدا و سیمای غیر مردمی جمهوری اسلامی به گویشهای اقوام مختلف به چشم طنز نگاه می کند فکر میکنم از انصاف به دور باشد که به حساب یک قومیت بنویسیم و اینگونه در رسانه فارسی زبان مطرح کنیم که سایر اقوام از ترس تهرانیها به گویش خود صحبت نمی کنند کما اینکه بارها در خود تهرانی که این روزها مملو از غیر فارس زبانها شده دیده شده که دو همشهری به محض ملاقات در هر محفلی خیلی راحت به گویش محلی خود صحبت می کنند.
اما مساله از ابتدا چیز دیگری است.بگذارید قدری مو شکافی کنیم و اندکی وارد جزییات شویم.من این فرض را می پذیرم اما می خواهیم مثل هر طرحی نواقص را نیز بگوییم.
یک-نخستین مساله در این مورد داشتن توافق کلی در سطح کشور است که شرط مهم آن داشتن اعتماد متقابل بین اقوام مختلف است.
دو-اتکای به بیگانگان و اتصال به کشورهای دیگر بدترین ضربه تا امروز به این اعتماد سازی زده است.
سه-باید دانست که شرط اصلی استقرار فدرالیسم وجود دموکراسی هست که خود بززگترین مانع برای بسیاری از مسایل امروز ما هست.
چهار-مطالعه درباره کشورهای موفق در فدرالیسم به خوبی نشان می دهد که هیچ یک از آنها برداشتی بر اساس قوم و یا مذهب و گویش را نه در شرایط تیوریک و نه از لحاظ عملی مد نظر نداشته اند و تاکیید بیش از حد بر این موضوع این تصور را به سایرین می دهد که اصل قومیت است.
پنج-اگر تاریخمان را مطالعه کنیم متوجه می شویم که بسیاری از اقوام جدایی خواه و یا فدرال خواه و یا هویت خواه خود نقشهای عمیقی در هویت این کشور داشته اند و امروزه با سر دادن این شعارها خود را به انزوای هر چه بیشتر سوق می دهند.
شش-اما جدی ترین چالش پیش رو اینست که خط کشی های فدرالیستهای ایده آلیست با واقعیات مطابقت ندارد و در بین اقوام مختلف نمی توان به یک نظر واحد در باب فدرالیسم و مرز بندی های آن پیدا کرد.
اما از همه این مباحث که به شکلی گذرا مطرح شد ذکر این مطلب مهم است که در شرایط حساس کنونی دامن زدن به این مسایل که در مرحله دوم اهمیت است نه تنها کمکی به حل بحران موجود نمی کند بلکه به دلایلی که پیشتر ذکر شد بر آتش این تفرقه دامن زده و در نهایت ابزاری می شود در دست رژیم حاکم که هرگاه موجودیتش به خطر افتد از هیچ ترفندی برای بقا مضایقه نمی کند.
ما با احترام به یکدیگر و محترم شمردن تمامی آرای تک تک هموطنان از کرد و ترک و بلوچ و فارس و شمالی و جنوبی و ... و با حفظ اتحاد و یکپارچگی است که می توانیم این حربه را خنثی کنیم و باشد که به زودی در ایرانی آزاد و دموکراتیک بتوانیم بدون هیچ تشنج فکری سیاسی و اجتماعی به دور یک میز نشسته و به شکلی مساوی در اداره کشورمان نقش داشته باشیم.
زنده باد ایرانی و پاینده باد ایران !


هیچ نظری موجود نیست: