۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

کودتای دوم یا جنگ داخلی

روزهای عجیبی را از سر می گذرانیم که شاید اول بار است که احساس می کنم که باید پیدا کنیم سن وسال آن پرتغال فروش معروف را.بعد از سالیان مدبد  رازها از پرده برون می افتد و ناگهان مقامات کشوری که تا بحال  بقول خودشان از انقلابیون دو آتشه بودند تبدیل به عوامل انگلیس و امریکا و اسراییل در نهادهای حساس می شوند و دست آخر آنکه نظرش نزدیکتر بود نظر فصل الخطاب سر از دنیای اجنه و دیوان در می آورد.اختلاسهای میلیاردی یکی پس از دیگری روی آب می آیند و خلاصه در راه تخریب هیچ کسی فروگذاری نمی کند.خوب خدا را شکر که بالاخره معلوم شد که آنچه می گفتیم که قضیه سر لحاف ملا است حقیقت داشت.
اما آنچه که بصورت ظریف جلب توجه می کند این است که سونامی خاورمیانه ای به ایران هم رسیده منتها با اثراتی متفاوت،چرا که رژیم فرصت آن را داشته که در مقابل تمامی حرکتها برنامه ریزی کند و شروع کند به نوشتن سناریویی دیگر از نوع متافیزیکی !
اما روشن است که در این میان رقابت اصلی رقابتی است از نوع داروینی،جنگ زرگری است که به صورت شوخی شوخی شاید یکی سرش بد جور برود زیر آب.و جالب آنکه امروز همه نطقشان باز شده که ما از شش سال قبل علامه بوده ایم و می دانستیم که این بابا یک ریگ بزرگی به کفشش است فقط دلمان می خواست که یک مقداری از جوانان و دانشجویان و فعالان سیاسی و روزنامه نگار و زنان و مادران و فعالان موسیقی زیر زمینی و شاعر و .... را بکشیم و یا حداقل زندانی کنیم.
واضح است که این حکومت دچار سادیست دینی است.آدم کشی به بهانه ای واهی،نمایندگی یک شخصیت ساختگی،اسارت به خاطر قوانین ضد بشری که تماما منافات دارد با آزادی و دموکراسی و سرکوب و سرکوب و سرکوب.
وتمامی ثروتهای میلیاردی سر سفره خرافه سازهایی است که امروز از شدت توهم زده اند به لشگر جن و پری بلکه وسط این بلوای به پا شده بربایند ثروت دیگری را که بسیار جنون آور است این مال دنیا !!این دعوا برای بهتر شدن اوضاع و یا اندک چرخشی به سمت مردم نیست وحتی اپوزوسیون سازی مصنوعی هم نیست و تمام شدنی هم نیست و سر وزیر و وزارت خانه هم نیست.موضوع سر تمامیت خواهی و جاه طلبی است که پیشتر از اینها به عرض رسانده ام.
کافیست یک نگاه به دور و بر بیندازی و ببینی آیا چیزی باقی مانده که سپاه روی آن دست نگذاشته باشد و یا به سازمانهای اطلاعاتی و یا به بقول خودشان باندها و مافیاها؟!و برنده آن است که در این رقابت زودتر دست دیگری را کوتاه کند از منابع وچه اشتباه بزرگی کرده است آنکه تمام یارانش را یکی پس از دیگری فروخت به همین مار خوش خط و خالش و باز صحبت از جان اندکش می کند که هر بار که این دست و پای ناقصش را به رخ کشید به حکم تجربه یعنی اعلان جنگ،که از یاد نبرده ایم آن نماز جمعه کذاییش را که فردایمان جهنمی شد از اشک آور و باتوم وگلوله و ...!
خامنه ای و احمدی نژاد دو دیکتاتور تمامیت خواه پلید و متوهم امروز یک دوئل را شروع کرده اند که انتهایش نابودی کامل طرف مقابل است و این زنگ خطریست برای آنانکه نگران جنگ داخلی هستند چرا که هر دو نیرو هایی دارند و هیچ کدامشان قرار نیست از قدرت کنار بکشند از سویی هم ممکن است یکی دست پیش بگیرد و با دستگیریها و بگیر و ببندهای شبانه بخواهد ختم قائله کند که البته گواهش چشم گود رفته محمود و اسفندیار است که مشخص است احتمال هر چیزی را نادیده نمی گیرند و درگیری های خیابانی طرفدارانشان و البته حضور در خور توجه محسن رضایی !

هیچ نظری موجود نیست: