۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

سبز کمرنگ

دو سال پیش همین موقعها در گیر بودیم با لباس شخصیهای موتور سوار و زد و خورد و با گارد ضد شورش با لباسهای بیس بالیشان و فکر مهار اشک آور و نجات بچه ها و سنگ و ...!و بیرون این گود اسم حرکتمان را سبز گذاشتند که خوب با مسما بود و همه امیدمان این بود که داریم تاریخی می شویم و بساط ظلم را بر می چینیم که آنگونه شد که دیده شد.
امروز در جایی دیگر نشسته ام و فقط به خاطرات آن روز ها می اندیشم و البته صحبت از این است که مردم هنوز این جنبش را زنده نگه داشته اند و یک کارهایی دارد صورت می گیرد وخب من که آن روز مبارزه خیابانی را تجربه کرده ام از نوع خیلی نزدیک و دردناک، این احساس را دارم که امروز این حرکات از جنس ما نیست و اگر جسارت نباشد بیشتر از اینکه مبارزه باشد؛پرت و پلا است.نه اعتصابات دانشجویی آنچنان پخته بود که می باید و نه اعتراض سکوت آن شد که فکر می کردند.براستی چرا؟
اگر بهانه سرکوب است که از ابتدا جمهوری اسلامی رژیمی نظامی،زورگو،متجاوز،شکنجه گر، جنایتکار، متقلب، فاسد و دروغ گوست. روشن است که به مخالفان خود اجازه برگزاری تظاهرات نمی‌دهد. از زمان تثبیت نظام تاکنون، حتی یکبار به مخالفان اجازه برگزاری تجمع نداده است. اگر مخالفان به انتظار مجوزهای نظام نشسته باشند، چنان مجوزی هیچ گاه صادر نخواهد شد.در حالیکه تجربه امروز نشان می دهد که در سایه سرکوب هم جنبشهای اعتراضی وجود داشته و حتی منجر به تغییر شده اند.
مخالفان باید با در نظر گرفتن متغیر بسیار مهم سرکوب کار خود را پیش برند. این متغیر در همه نظام‌های سرکوبگر وجود داشته و در عین حال، جنبش‌های اجتماعی استراتژی خود را پیش برده اند. اگر جنبشی وجود دارد، باید بتواند به روش‌های دیگری «نارضایتی گسترده و عمیق اجتماعی» را به «اعتراض سیاسی» تبدیل کند.
تظاهرات خیابانی تنها تاکتیک و نماد اعتراض جنبش های اجتماعی نیست، آنان از صدها تاکتیک، از جمله اعتصاب، استفاده می‌کنند. جنبش‌های اجتماعی آمریکای لاتین، هزاران اعتصاب در زمان دیکتاتوری های نظامی در کشورهایی چون شیلی، مکزیک، آرژانتین، بولیوی، پاراگوئه و برزیل برگزار کردند. در لهستان جنبش هبستگی صدها اعتصاب برگزار کرد.
اما نکته آنجاست که این جنبش چه میزان تمایل به این امر دارد و اصولا توانایی آن را دارد که از مردم بخواهد مثلا قبوض آب و برق و گازشان را پرداخت نکنند یا جوانانی چون من و دانشجویان که رادیکال ترین بخش مبارزان هستند را به اعتصاب و تعطیلی دانشگاهها دعوت کند؟
آیا در این زمان که طرحهای بی پایه اقتصادی زندگی مردم را فلج کرده و نارضایتی ها به حداکثری خود رسیده نباید زمان را غنیمت شمرد یا اینکه مثل همیشه قصد فرصت سوزی داریم و دوست داریم با کلمات و مفاهیم بازی کنیم.
برای گذار به دموکراسی، باید نارضایتی گسترده و عمیق را سازمان یابی و به اعتراض سیاسی تبدیل کرد. مردم از طریق سازمان یابی قدرتمند می شوند. هر چه سازمان های مستقل بیشتری تأسیس گردد، جامعه قدرتمندتر شده و رفته رفته موازنه قوا بین دولت و جامعه مدنی شکل می گیرد. قدرت را فقط با قدرت می توان محدود و مشروط کرد و به کنترل درآورد. دموکراسی حاصل موازنه قواست. موازنه قوا را نیروهای واقعی می سازند، نه الفاظ و مفاهیم.
 اما نکته پایانی این است که آیا اگر این شرایط همگی فراهم شود آیا جوانان و به صورت کلی جامعه حاضر است برای گذار به آزادیش بهایی بپردازد و یا اینکه نسل ما آخرین نفسها و تمام ظرفیت جنبش آزادی خواهی بود؟
کشتی در ساحل امن تر است ولی برای این کار ساخته نشده است!
پائولو کوئلیو

هیچ نظری موجود نیست: