۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

من به کجا بروم ؟

چندی پیش از طریق یکی از دوستان در کشور سوئد آگاه شدم که قرار است در پاریس مجاهدین (یا به قولی شورای ملی مقاومت که خود اسم جای بحث است ) قرار است میتینگی داشته باشند و از اینجا نیز قرار است با اتوبوس به صورت رایگان به پاریس بروند و نکته آن که وقتی دوست ما از چند تاییشان پرسیده بود که شماهایی که می روید که مجاهد نیستید،در جواب گفته اند که می رویم عکسهایشان را که گرفتند می رویم پاریس گردی می کنیم !!
من هنوز نفهمیدم البته چرا خارج نشینان هنوز این روحیه زرنگ بازی را (به نظر خودشان)حفظ کرده اند و هیچ فرصت باد آورده ای را مفت مسلم از دست نمیدهند !هر چند که کاملا مغایر عقاید سیاسی و فکریشان باشد.البته اگر در کار سیاسی هم باشند.
بالاخره هم روز موعود سر رسید و آن مراسم برگزار شد.از اسکورت و اتومبیلهای لاکچری شروع می شود با متنی از ترانه ای ایران با صدای زنده یاد بانو مرضیه و پرچم های شیر و خورشید ایران،فرش قرمز و مراسمات پیشواز و تکریم و ... تا رسیدن به سالن اصلی و جمعیت مثال زدنی و با بادکنک ها و سایر تزییناتی که رنگ زرد دارند و به اضافه میهمانان خارجی و صحنه ای که برای صدا برداری و نور و بک گراندش چه هزینه ها که نشده است .البته چاشنی آن مردم همیشه در صحنه هستند که اصلا مجال سخن نمی دهند.
هر چند که هیچ گونه پیوندی ندارم با این سازمان و مخالف عقایدشان هستم اما یک نکته توجهم را جلب کرد و آن اینکه نوعی به روز شدن در صحبتها مشهود بود و صحبت از جدایی دین و دولت و فاشیسم  دینی  ولایت فقیه!
و چنان به فکر فرو رفتم که این همه هزینه و این همه سر و صدا و حداقل به فرض اینکه حاضران نیز فقط برای پاریس گردی آنجا آمده اند اما به راستی نمی شود از سازمان دهی و هماهنگی و برنامه داشتن یک چنین همایشی بی تفاوت گذشت.سوال اینجاست که من که معتقد به بازگشت به تاریخ و تمدن دو هزاری واندی ساله هستم و میراث دار چنین حرکتی را نهاد پادشاهی پارلمانی می دانم و امروز شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان تنها آلترناتیو در شرایط موجود می دانم (با توجه به شناخت از ایشان و خانواده پهلوی) در کدام سازمان باید عضو شوم و کجا بروم که چنین همایشی باشد که اولا تکیه گاهی باشد در جهت مبارزاتم و ثانیا مظهری قدرتمند از اپوزوسیون که لرزه بر پیکره رژیم بیندازد.نه چنان امروز که همگان داعیه دفاع از شاهزاده را دارند و اما در عمل هر کدامشان مسیری برگزیده اند و تنها شاهرگ ارتباط محدود است به یک وب سایت !
حتی اصلاح طلبان این سوی مرزها رسانه و وب سایت و تجمعات و همایشات دارند تا جهت دهی داشته باشند در امور.حتی جدایی طلبان و ....
زیباست که این همه داوطلب وجود دارد ولی فقدان یک رسانه و عدم برگزاری چنان همایشات و کنگره هایی باعث عدم تمرکز و پراکندگی شده است و خب به طبع عدم تمرکز یعنی عدم موفقیت.مثل تیم فوتبالی که بهترین بازیکنان و مربیانی داشته باشد.اما چون هیچ هماهنگی وجود ندارد و هر کسی کار خودش را می کند،شکست حتمی است.به قول معروف یک دست صدا ندارد.


هیچ نظری موجود نیست: