۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

لطفا قدرت را از ما بگیرید !

در چند ماه گذشته برخی از کشورهای عربی چون مصر و تونس موفق شدند که حاکمانشان را به زیر بکشند و به اصطلاح طرحی نو در بیاندازند.هر چند که در اینکه آینده شان بهتر یا بدتر می شود باید منتظر گذر زمان بود و البته در سوریه و لیبی و چند تای دیگر هم اتفاقاتی در حال شکل گرفتن است و به هر شکل در حال گذار از یک سیستم هستند،برای خیلی ها سئوال این هست ایرانی که خود دو سال قبل پیشگام این گونه حرکات است امروز از همه جا آرامتر است.البته بسیار صاحب نظرها آمدند و بسی بیشتر هم گفته اند.مایلم که مروری کنیم آنچه در حال وقوع است را.
یک-در مصر و تونس خود سوزی یک جوان آتش خشم را بر انگیخت،در ایران یکی که سهل است صد نفر هم خودشان را بکشند کسی به خون خواهی به پا نمی خیزد.
دو-قذافی مردم را بمباران می کرد و اسد با تانک در صورت مردم شلیک می کند ولی مردمش نه ترس می شناسند و نه عقب می نشینند،ولی ظاهرا نیروهای سرکوب رژیم آخوندی ترسناکتر از تانک و بمب هستند به خصوص بسیجی و لباس شخصی ها !!!
سه-مردم مصر و تونس و .... همگی عرب هستند و یکدست و متحد و هدف مشترک برایشان مهم است.ما هنوز مشکل اولمان قومیت است و دیدگاه سیاسی و یک قدم حاضر نیستیم کوتاه بیاییم و مذاکره نداریم و  تازه هر کسی هم بین خودمان راه نمی دهیم.اصلا بهترین کار مهم سیاسی مان این است که به گروه های دیگر اپوزوسیون بگوییم خائن و مزدور به اضافه دو تا فحش آبدار شاید !!
چهار-لیبی و سوریه حتی برای گذر از رژیم دیکتاتور،دولت ائتلافیشان را تشکیل داده اند و بدیلشان پشت در است که اسد و قذافی دست و پایشان را گم کرده اند،مهم ترین افراد و شاخص ترین چهره های اپوزوسیون ما با پایگاه مرمی هنوز در شان خود نمی بینند تاسیس این پایگاه های مطمئن را؛یا گروه هایی سر خود از این کارها را کرده اند که پایگاه مردمی ندارند.یا اگر هم از خود نظام هستند اصلا معلوم نیست کجت هستند و کسی هم دنبالشان نیست.
کلا شرایط یک جوری شده که فکر می کنم من دو سال پیش بعد از بیست و دو خرداد تنهایی می رفتم تظاهرات و بقیه  آدمها که می دیدم  توهم من بود.
این جاست که هاشمی می آید و می گوید برای عبور از این نظام بدیلی نمی بیند.راست هم می گوید با همه گذشته کثیفش راست می گوید،بعد از این همه کشته و زخمی شدن و مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفتن و آوارگی،تازه دغدغه این است که اصلاح طلب ها بیایند و این جور شود و آن طور.خامنه ای بالاخره عقب می رود و برادرش سنگ اصلاح طلبی به سینه می زند و همه میشوند علیه دولت وقت.یک روز بعد از اظهار علاقه رفسنجانی جهت گفنگو با  آمریکا،سر و کله روسیه و پا در میانی و بعد هم چراغ سبز آمریکا برای برداشتن تحریم ها.انگار داخل یک دایره دور میزنیم و می رسیم سر جای اول.
این آخوندهایی که بقول معروف هم سن و سال دایناسورها شده اند و هنوز در راس حکومت هستند و دیکتاتوری را تمام و کمال برقرار کرده اند و در داخل و خارج اجازه حرکت مخالف نمی دهند حتی اگر به فرض محال یک شبه از قدرت سیر هم شوند و بخواهند قدرت را تحویل بدهند  ما برای فردای آنروز چه کار خواهیم کرد؟؟آیا  به زندگی در همین شرایط عادت کرده ایم ؟
آیا باز در انتخابات شرکت می کنیم و از اصلاحات و آزادی در روسری عقب تر و شلوار برمودا و جین  و رونق اقتصادی بعد از این دوران تاریک و زمزمه رابطه با آمریکا و ....خوشحال می شویم و سقف خواسته هایمان همین است ؟؟؟؟ما دقیقا چه می خواهیم؟!

هیچ نظری موجود نیست: