۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

وب نگاری به شرط کلیه

چندی است که اوضاع حسین رونقی جالب نیست و دست آخر؛خبر از وخیم شدن اوضاع جسمی و انتقال چند ساعته اش به بیمارستان طالقانی به گوش می رسد.
در همین حال، پدر این زندانی د‌ر اعتراض به بی‌توجهی نسبت به وضعیت فرزندش نامه‌ای را خطاب به دادستان تهران، ریاست دادگاه انقلاب، دادسرای عمومی انقلاب شهید مقدس و دادیار ناظر بر زندان اوین، ریاست زندان اوین، اداره کل پزشکی قانونی استان تهران منطقه شمال و همچنین کمیسیون حقوق بشر اسلامی نوشته است.که در زیر بخشی از آن را آورده شده است:
"با عنایت بر اینکه ۱) درد شدید کیسه صفرا با بودن ۱۷ میلیگرم سنگ ۲) درد شدید دو کلیه وی که بشدت نامبرده را آزار می‌‏دهند ۳) سوزش شدید ادرار ۴) تکرار ادرار ۵) خونریزی شدید کلیه‏‌هایش می‌‏باشد. به استحضار دادستان محترم کل تهران و مقامات قضایی و مسئولین زندان اوین می‌‏رساند بنده پدر ایشان، فرزندم را بعد از معالجه شده به صورت سالم به زندان تحویل داده بودم اما تا کنون به فرزند اینجانب مرخصی نداده‏اند تا تحت درمان قرار بدهیم حتی متأسفانه مسئولین زندان به مرخصی ایشان عنایت ندارند و برایش می‌‏گویند تو می‌‏خندی و صحبت می‌‏کنی، آیا عمل خندیدن و راه رفتن و صحبت کردن با یکدیگر در زندان می‌‏تواند موید عدم بیماری ایشان باشد یا بهبودی ایشان را تأیید کند علت چیست مسئولین زندان و مأموران محترم با فرزند اینجانب چنین برخورد را دارند مضافاً بر اینکه در مورخ ۱۷/۵/۹۰ پزشک محترم معالج وی گواهی صادر نموده که نامبرده نیاز به رادیولوژیTVPدارد که ببینند خونریزی ایشان از کدام ناحیه است که یک برگ گواهی پزشک و کپی دفترچه بیمار یک برگ به پیوست تقدیم می‌‏گردد و همچنین در تاریخ ۱۷/۵/۹۰ برای آزمایش خون نیز مجدداً در دفترچه ایشان پزشک معالج مرقوم فرموده است و لذا با خونربزی ادرار و وخیم بودن حال حسین در موخ ۱۷/۵/۹۰ ساعت ده و پنجاه دقیقه شب به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد برده شده و در آزمایش نیز نشان داده شده که ایشان خونریزی دارند کپی یک برگ از دفترچه و کپی یک برگ از نتیجه آزمایش را به پیوست تقدیم می‌نمایم قابل ذکر است که از دادستان محترم کسانی که به فرزند اینجانب جهت آزمایش کمک کرده‌اند و به بیمارستان هاشمی‌نژاد برده‌اند کمال تشکر و قدردانی را می‌نمایم و از دادستان محترم و مقامات قضایی و مسئولین زندانتقاضا دارم برای مرخصی فرزندم برای درمان و مداوای ایشان (کلیه‌ها و کیسه صفرا) در منزل زیر نظر پزشکان متخصص و معالج درمان نماییم تا نامبرده از بین نرود اگر به فرزند اینجانب سید حسین رونقی ملکی توجه نگردد جان ایشان در خطر خواهد بود با توجه بر اینکه دین اسلام دین رحمت و بخشش و فتوت و عفو و گذشت و حامی مسلمین و مستضعفین است ناگفته نماند به استحضار دادستان محترم و مقامات قضایی و مسئولین زندان می‌رسانم که فرزندم حسین رونقی ملکی با بودن ۱۳ ماه در سلول انفرادی در زندان اوین زیر شکنجه‌های بازجویان باعث گردیده هر دو کلیه‌هایش و کیسه صفرا و سلامتی‌اش را از دست بدهد و در دین مقدس اسلام این عمل بسیار زشت و ناپسند شمرده شده بخصوص در قانون الهی هم همینطور است کسی هم جوابگو نیست."
البته بنده به شخصه به این که اسلام دین مهربانی و رحمت است و این اعمال زشت است مخالفم و معتقدم علت این دردها باور به این مسئله است که اگر یقین حاصل شود که اسلام همین است و در طول قرون جز رنج و بدبختی و عقب ماندگی و قطع اعضا و کشتار و .. نداشته و این عزیز بر اساس همین اسلام است که در زندان است و تحت شدیدترین شکنجه ها..
به هر روی واقعیت برای وبلاگ نویسان همین است.زندان و شکنجه برای خودشان و تهدید همیشگی خانواده هایشان.اما شاید دلیل شکنجه های اخیر نامه خود حسین رونقی باشد به عباس جعفری دولت آبادی دادستان باشد:
آقای دادستان، یادم می‌آید شما در ابتدای تصدیتان در مصاحبه‌های که در روزنامه‌های حمایت و اطلاعات و مردمسالاری به چاپ رسیده بود تاکید می‌کردید که نفوذ دستگاه‌های امنیتی بر قوه قضائیه را بی‌اثر خواهید کرد.
در آن هنگام این سخن تحول بزرگی در دستگاه قضایی محسوب می‌شد، چرا که در هیچ یک از قوانین آمره کشور، راهی برای اعمال نفوذ دستگاه‌های پلیسی و امنیتی بر دستگاه قضایی تمهید نشده است. اما وقتی در مرداد ماه ٨٩ حکم آزادی من به قید وثیقه ٣٠٠ میلیون تومانی که از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب صادر شده بود، با اعمال نفوذ سپاه لغو شد، تردیدهای در مورد به حقیقت پیوستن اظهارت شما به وجود آمد. این تردید‌ها، البته بعدا به یقین تبدیل شد؛ آنجا که شما درمورد اعزام من به مرخصی استعلاجی تصریح کردید که دادستانی با آن موافقت کرده اما سپاه تاکید کرده که حتی در صورت تعیین وثیقه یک میلیارد تومانی نیز، من (حسین رونقی ملکی) نمی‌توانم به مرخصی اعزام شوم. یادتان هست گفتید وقتی سپاه مخالف است، دادستانی کاری نمی‌تواند بکند......یادتان هست وقتی از شکنجه زندانیان در بازداشت‌گاه سپاه و اطلاعات برایتان گفتم و از زیر پا گذاشته شدن آئین نامه سازمان زندان‌ها، قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی در بازداشتگاه‌های فوق خبر دادم.......ادتان هست گفتم شرایط دسترسی به تغذیه مناسب و دارو، کلینیک تخصصی و محیط‌های آرام برای استراحت من فراهم نیست. در مقابل شما چه گفتید؟ تنها پاسخ دادید که به دلیل مخالفت سپاه نمی‌توانید مرا به مرخصی اعزام کنید. یادتان هست در ملاقات‌های پیشین گفته بودید که اگر پزشکی قانونی با اعزام تو به مرخصی موافقت کند، تو را به مرخصی می‌فرستیم. بعد از صحبت‌های شما تحقیق کردم و دیدم که سه ماه قبل از اظهارات جنابعالی، پزشکی قانونی موافقت خویش را با اعزام من به مرخصی اعلام کرده و برای شما فرستاده بود‌‌ همان وقت هم به‌ شما گفتم که این نهادهای امنیتی هستند که تشخیص می‌دهند چه کسی و چگونه تحت درمان قرار گیرد.
 عفو بین‌الملل در بیانیه ای  که دوم اوت (۱۱ مرداد) منتشر کرده، از دولتمردان ایران خواسته است تا مراقبت‌های درمانی کافی را برای این ۹ زندانی سیاسی فراهم کنند.
عیسی سحرخیز، زهرا جباری، کوروش کوهکن، حسین رونقی ملکی، احمد زیدآبادی، حشمت‌الله طبرزدی، محمدصدیق کبودوند، سعید متین‌پور و سیدمحمدحسین کاظمینی بروجردی، ۹ زندانی سیاسی مورد اشاره عفو بین‌الملل هستند که به گفته این نهاد به مراقبت‌های فوری پزشکی نیاز دارند.
اواخر تیر ماه نیز سازمان گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی همه روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان شده بود.وبلاگ نگارانی که به اتهام توهین به مقدسات ،تبلیغ و اقدام علیه رژیم  در زندان هستند.
وحید اصغری، سعید ملک‌دار، حسین درخشان، سخی ریگی و نوید خان‌جانی، ایمان مسجدی، امیر لطیفی، محمدرضا گلی‌زاده، لادن مستوفی مآب، هانیه صانع‌فرشی، حجت نیکویی و سپهر ابراهیمی، از جمله این وب‌نگاران هستند. با این وجود و با استفاده از نعمت آزادی من کماکان به توهین به مقدسات و رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی ادامه می دهم و امیدوارم که روزی همه شان از صفحه روزگار پاک و از متن پاک ایران زمین زدوده شود....و هیچ عزیزی به جرم اظهار عقیده اش در زندان و زیر شکنجه های وحشیانه مزدوران قرار نگیرد تا این حد که کلیه هایش هزینه این آزاد اندیشی اش را بدهد...

هیچ نظری موجود نیست: