۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه

خداپرستان سوسیالیست

"وقتی هویدا را از پادگان جمشیدیه به مدرسه ی رفاه آوردند به من گفت که فلانی من حرف های زیادی دارم که باید بزنم. این خیلی طبیعی بود فردی که 14 سال نخست وزیری یک نظام را کرده است اطلاعات بسیار گسترده ای از درون نظام داشته باشد. پیش فرض من این است که می خواست راجع به نظام گذشته حرف بزند. من با توجه به این که اطرافیان شاه یک عداوت خاصی با هویدا پیدا کرده بودند و به همین دلیل او را به زندان انداخته بودند نگران بودم که در آن اتاقی که همه ی فرماندهان نظام قبل در آن بودند او را در آن اتاق خفه اش بکنند. بنابراین من در مدرسه ی رفاه یک اتاق دیگری را ترتیب دادم که هویدا را آن جا تنها نگهداری کنند. من به آقای خمینی گفتم که هویدا اسرار زیادی دارد. زمانی می شود که ما می گفتیم خاندان پهلوی فاسد بودند و روابط کثیفی داشتند، خب ما مخالف بودیم و می توانستیم هر حرفی را بزنیم. اما نخست وزیری که 14 سال مسئول بود است می خواهد حرف بزند .باید بگذاریم حرفش را بزند. آقای خمینی پیشنهاد من را پذیرفت. به خلخالی گفت همان جور که فلانی می گوید عمل کنید. دکتر یزدی در جواب سوالی در مورد نحوه ی اعدام هویدا می گوید: هنگامی که هویدا شروع کرد که بگوید در دوران 14 ساله زمامداری او به عنوان نخست وزیر شاه چه اتفاقاتی افتاده است و خاطراتش را بیان بکند، رییس جلسه به دادگاه تنفسی کوتاه می دهد. موقعی که هویدا به راهروی دادگاه می آید یکی از آقایان روحانی که آن جا بوده و من مایل نیستم الان اسم او را ببرم در راهرو با هفت تیر کمری خودش او را می کشد. بدین ترتیب آقای هویدا را می برند روی صندلی اش می نشانند و عکس بر می دارند و حکم اعدامش را برایش قرائت می کنند و بعد می برند."
سال ۱۳۱۰ در یک خانواده مذهبی متوسط در قزوین به دنیا آمد؛ در سال ۱۳۱۶ همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. مدتی طولانی در شهر هوستون ایالت تگزاس زندگی می‌کرد. و در هنگام تحصیل در رشته داروسازی با بخش آسیب‌شناسی و فارماکولوژی دانشگاه بیلور همکاری می‌کرد. در این مدت او تحقیقاتی در مورد سرطان کرد و مقالات پژوهشی مهمی در این زمینه در نشریات تخصصی پزشکی به چاپ رساند.در خلال زندگی در آمریکا، در حالی که در دانشگاه «بیلور» درس می‌خواند به تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا، انجمن اسلامی پزشکان آمریکا و کانادا پرداخت.او موسس اولین مسجد شهر هوستون بود و همچنین از موسسان «جامعه مسلمانان هوستون» و نخستین رئیس آن بشمار می‌رود که بزرگترین سازمان اسلامی در آمریکا به شمار می‌آید.وی عضو هسته مرکزی بسیاری از تشکلهای دانشجویی مسلمان در آمریکا بوده‌است.تعدادی از آنان حال جزو رهبران و دولتمردان برجسته کشورهای مسلمان دنیا به شمار می‌روند.همانند طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه، ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی، انور ابراهیم معاون وی، حسن الترابی از دولتمردان سودان و عزالدین عراقی از فعالان دموکرات در عراق هستند. او متناوبا کلاسهای قرآن هفتگی در منزل خود برگزار می‌کند و جزوات و کتابهای اسلامی زیادی منتشر کرده‌است. 
ابراهیم یزدی فعالیت سیاسی خود را با عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست شروع کرد. با شروع نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق او به سلک طرفداران نهضت ملی شدن صنعت نفت درآمد و با شروع به کار نهضت مقاومت ملی به رهبری سید رضا زنجانی، عضو این نهضت شد. او در کمیته‌های دانشگاه، شهرستانها، انتشارات، سیاسی و اجرایی فعال و همچنین عضوهیأت تحریریه و ناشر روزنامهٔ «راه مصدق» بود.
با تاسیس نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ او به همراه مصطفی چمران، علی شریعتی و صادق قطب‌زاده به تأسیس شاخه‌های اروپا و آمریکای این نهضت مبادرت می‌ورزد و به عنوان رییس شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در خارج از کشور انتخاب می‌شود. او همچنین مسئولیت انتشار ماهنامه پیام مجاهد ارگان نهضت آزادی ایران خارج از کشور را هم بر عهده داشته‌است.
او در سال ۱۳۴۴ مسئولیت رهبری رهبری سازمان مخصوص اتحاد و عمل (سماع) را بر عهده داشته‌است و با همکاری مصطفی چمران و محمد توسلی به تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه ابتدا در مصر و سپس در جنوب لبنان مبادرزت می‌ورزد.
 محمد توسلی در سال ۱۳۳۵ وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان بود. از سال ۱۳۴۰ و با تشکیل نهضت آزادی از اعضای آن شد و در سال ۴۱ برای تحصیل در رشته حمل‌ونقل و ترافیک به آلمان رفت. سپس برای ادامه تحصیل در رشته راه و ترافیک به آمریکا رفت و در سال ۴۶ پس از بازگشت به ایران ممنوع‌الخروج شد. در سال ۱۳۵۰ به دنبال دستگیری مجاهدین خلق وی نیز به دلیل کمک به اعضای سازمان برای یکسال زندانی شد. قبل از پیروزی انقلاب مسئول تبلیغات ستادهای راهپیمایی و ستاد استقبال از خمینی بود و با روی کار آمدن دولت موقت به عنوان شهردار تهران برگزیده شد.
یزدی در هنگام اخراج  خمینی از عراق و امتناع دولت کویت از پذیرش  خمینی و هیات همراه به او پیشنهاد مهاجرت به فرانسه را می‌دهد و با همکاری صادق قطب زاده خانه‌ای در نوفل لوشاتو به این منظور تهیه می‌شود. او در این مدت از مشاورین ارشد خمینی بوده‌است.او نخست به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب و سپس پس از استعفای دکتر کریم سنجابی از پست وزارت امور خارجه به عنوان وزیر خارجه دولت انتخاب می‌شود.

 



هیچ نظری موجود نیست: