۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

همه مردان شاه(یک)

محمد علی فروغی:متولد اصفهان از خانواده ای یهودی که ساکن بغداد بوده و بعدها به اصفهان آمده بودند متولد شد.تحصیلاتش در زمینه علوم پزشکی و ادبیات بود.در مدرسه سیاسی تدریس می کرد و بعدها مدیر شد.معلم احمد شاه،کفیل نخست وزیری در دوران انتقال حکومت و  نخست وزیر رضا شاه و محمد رضا شاه بود.در ۱۸ تیر ۱۳۰۷ به عنوان نمایندهٔ ایران به جامعه ملل در شهر ژنو رفت و در کنفرانس خلع سلاح ژنو که برای تخفیف تشنجات بین المللی تشکیل شده بود شرکت کرد و در جریان دهمین اجلاسیه مجمع عمومی جامعه ملل به ریاست این جامعه رسید.

علی سهیلی:اولین نخست وزیر محمد رضا شاه پهلوی متولد تبریز بود.بعدها به تهران آمدند.تحصیلاتش در رشته علوم سیاسی و مسلط به فرانسه و انگلیسی بود.از پست های او می توان به وزارت خارجه،سفارت ایران در لندن،استانداری و وزارت کشور اشاره کرد.از مهمترین خدمات نخست وزیری اش خروج نیروهای متفقین از ایران و به دست آوردن مجدد استقلال ایران بود.

احمد قوام:ملقب به قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخست‌وزیر شد که دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی بود. او فرزند میرزاابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ محمد قوام‌الدوله آشتیانی و برادر کوچک‌تر وثوق‌الدوله بود.قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان و غائلهٔ آذربایجان در دوران نخست وزیری قوام رخ داد.فرمان مشروطیت ایران که به امضای مظفرالدین شاه قاجار رسید به قلم قوام است.


محمد ساعد:متولد مراغه و تحصیلکرده در روسیه و سوییس بود.به زبان‌های ترکی، عربی، روسی، آلمانی و فرانسوی آشنایی کامل داشت.به غیر از نخست وزیری،در پستهای مختلفی در وزارت خارجه و غالبا سفیر ایران در ترکیه،روسیه و ایتالیا بود و نماینده چندین دوره مجلس و استانداری آذربایجان از دیگر مناصبش بود.ساعد در انعقاد پیمان سه‌گانه که در زمستان ۱۳۲۰ در تهران به تصویب مجلس رسید نقش عمده‌ای داشت و از وقایع مهم دوران وزارت خارجهٔ او ورود سران سه کشور بزرگ به تهران و برگزاری کنفرانس تهران بود.فعالیت حزب توده در دوره او به اوج رسید و در دوره دوم نخست وزیری اش با قضیه ترور شاه به پایان رسید.تشکیل مجلس موسسان نیز در زمان وی بود.


ابراهیم حکیمی:متولد تبریز و بزرگ شده اصفهان است.تحصیلاتش در رشته پزشکی و در فرانسه است.پزشک مخصوص مظفرالدین شاه بود ولی در زمان محمد علی شاه بر ضد او فعالیت می کند و در قضیه به توپ بستن مجلس به سفارت فرانسه پناهنده می شود.در دوران قاجار با پیوستن به مشروطه خواهان نماینده مجلس و وزیر می شود.از کارهای مهم حکیمی در دوره‌های وزارت او (تا روی کارآمدن رضاخان)، تأسیس مدرسه حقوق زیر نظر وزارت معارف، تأسیس مدرسه نقاشی به ریاست کمال‌الملک، تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور، و تأسیس دارالمعلمین بود وتاسیس حزب تجدد در زمان رضا شاه.در دوران نخست وزیری او بود که آذربایجان و پیشه وری اعلام جدایی و تشکیل دولت کردند.که بعدها در دوره قوام و با خروج نیروهای شوروی سرکوب شد.

محسن صدر:متولد محلات و فرزند یک روضه خوان بود و درسهای اولیه اش درسهای حوزوی مانند بود.از طریق عمویش وارد دربار قاجار شده و معلم یکی از فرزندان ناصر الدین شاه شد و به همراه او در همدان حکومت می کرد. در قضیه مشروطه نقش قضاوت به وی سپرده شد و وی هم بسیاری را به چوبه های دار سپرد.دوره نخست وزیری اش همراه با بحران آذربایجان بود.

عبدالحسین هژیر:متولد تهران و در کودکی بینایی یک چشمش را از دست داد.در دارالفنون تحصیل کرد و زبان فرانسه را به خوبی فرا می گیرد و سپس به مدرسه علوم سیاسی می رود.وارد وزارت خارجه می شود.به سفارت  شوروی در ایران می رود.بعد از آن در وزارت راه بازرس می شود و بعد به وزارت دارایی می رود.وی در این سمت از طرف تقی ‏زاده مأموریت یافت که کلیه پرونده‏های مربوط به شرکت نفت ایران و انگلیس را مطالعه و گزارش جامعی تهیه نماید. در جریان تجدیدنظر در قرارداد دارسی (۱۹۳۳) هژیر از دست‏اندرکاران بود و قسمت اعظم مدارکی را که داور همراه خود در دادگاه لاهه ارائه داد همه اسناد و مدارکی بود که هژیر با مطالعهٔ دقیق پرونده‏ها انتخاب کرده بود.از دیگر مشاغل وی در بیمه،مفتش بانک ملی،ساختمان،مدیر کل وزارت دارایی و معاونت بانک ملی بود.بعدها وزیر کار و هنر و بعد وزیر دارایی شد.از ابتدای نخست وزیری اش با مشکلاتی که کاشانی و نواب صفوی برایش درست کرده بودند دست و پنجه نرم کرد.او حتی برای نشان حسن نیتش به آخوندها،فروش مشروبات الکلی را در مشهد و قم ممنوع کرد.اما او را به ظاهر سازی متهم کردند.استضاحش کردند اما قاطعانه از خود دفاع کرد و رای اعتماد قاطعانه ای هم گرفت.
هژیر در مجلس شورای ملی از اکثریت قابل توجهی برخوردار بود ولی مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله به او کوتاهی نمی‏کردند و همه روزه اتهامات زیادی به وی وارد می‏ساختند. سرانجام هژیر در مقابل جوّی که مخالفین ایجاد کرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با آن که در مجلس از حمایت اکثریت برخوردار بود، در روز پنجم آبان ماه ۱۳۲۷ پس از پنج ماه درگیری از کار کناره گرفت. یکی از اقدامات هژیر در دوران زمامداری، برقراری مجدد روابط سیاسی بین ایران و عربستان سعودی بود که رفت و آمد زائران خانهٔ خدا دوباره برقرار شد.
عبدالحسین هژیر در انتخابات مجلس مؤسسان دوم در اردیبهشت ماه ۱۳۲۸ از تهران به نمایندگی انتخاب شد، و در ۲۸ تیر ماه ۱۳۲۸ به سمت وزیر دربار منصوب شد. در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۲۸ در مجلس عزاداری و روضه‌خوانی دربار در مسجد سپهسالار هدف گلولهٔ سید حسین امامی عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و روز بعد در سن ۴۷ سالگی درگذشت.

رزم آرا:متولد تهران و تحصیلکرده در دارالفنون،الیانس و مدرسه نظامی مشیر الدوله بود.در عملیاتی در شمال برای مقابله با جنگلی‌ها و در آذربایجان در سرکوب اسماعیل آقا سیمیتقو شرکت موثر داشت و در ۱۲۹۹ درجه ستوان دومی گرفت.
پس از احراز درجه افسری در اثر اقداماتی که کرده بود به درجه سلطانی ارتقا مقام یافت و در سال ۱۳۰۲ همراه با افسران جوان به منظور فراگیری فنون نظامی، عازم فرانسه(دانشگاه سن سیر)شد.
با انورالملوک هدایت، خواهر صادق هدایت، ازدواج کرد. در ۱۳۰۸ مامور عملیات نظامی در لرستان و کوچ دادن طایفه‌های یاغی بود. پس از انتقال به تهران او را مأمور تشکیل دایره جغرافیایی ارتش کردند. در شهریور ۱۳۲۰، که نیروهای متفقین به ایران حمله کردند، او در شورای عالی جنگ در حضور رضاشاه ترک مخاصمه را توصیه کرد. پس از فروپاشی ارتش، در مهر ۱۳۲۰ به فرماندهی لشکر یک در تهران برگزیده شد و آن را دوباره سازمان داد.
در سال ۱۳۲۳ به درجه سرلشکری رسید، بنابراین مجددا به ریاست ستاد ارتش بازگشت. این فرصتی بود تا روزنامه نگاران دوست رزم آرا زمینه حذف مخالفین او را فراهم آورند. انتشار جزوات شرح حال تیمساران منبعث از اطلاعاتی بود که او در اختیار آنان می گذاشت تا افراد موثر ارتش را متزلزل کند و مشاغل حساس را در اختیار دوستان خود قرار دهد. اما چهارده ماه بعد سرلشکر حسن ارفع جایگزین او شد و در ۴۴ سالگی با بازنشستگی اجباری او را از گردونه خارج کرد. بنابراین رزم آرا برای بازگشت به قدرت ناچار شد با کمک مظفر فیروز و رهبران حزب توده، به قوام السلطنه نزدیک شود. 
سپس با پیش آمدن قضیه پیشه وری و مهاباد و جنوب،قوام وی را به ریاست ستاد ارتش انتخاب کرد و بعد از فیصله ماجرا نظر شاه به وی جلب شد ولی خود رزم آرا سبب تضعیف قوام شد.در سال بیست و هفت به درجه سپهبدی رسید.دو سال بعد در شرایطی نخست وزیر شد که مجلس وقت دل خوشی از او نداشت و کابینه اش شش وزیر کم داشت.
در مجلس سنا دکتر متین دفتری، سیدمحمد تدین، سرلشکر زاهدی، عدل الملک دادگر، دکتر حسابی و عبدالحسین نیکپور هیچگاه از مخالفت با رزم ارا دست بر نداشتند. در مجلس شورای ملی نیز فراکسیون هشت نفری جبهه ملی به زعامت دکتر مصدق با او از در جنگ برآمدند. از این رو صدارت رزم آرا با جنجال نفت همراه شد و او ناگزیر شد لایحه قرارداد گس-گلشائیان که دولت ساعد به مجلس داده بود را پس بگیرد. سرانجام فدائیان اسلام تصمیم گرفتند روز ۱۶ اسفند قبل از ظهر درحالی که علی رزم آرا برای شرکت در مجلس ختم آیت‌الله فیض به مسجد شاه می‌رود، او را ترور انقلابی کنند. گلوله علی طهماسبی در حیات مسجد بر سینه او نشست و در دم جان سپرد.در سال ۱۳۳۱ هنگامی که جبهه ملی در مجلس در اوج قدرت بود، به وسیله نمایندگان طرحی تهیه و تصویب شد که خلیل طهماسبی را از زندان آزاد می‌کرد. این ماده واحده تاکید داشت : چون خیانت علی رزم ارا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است، بر فرض اینکه قاتل او خلیل طهماسبی باشد، از طرف مردم ایران بیگناه شناخته شده و تبرئه می‌شود! قتل رزم‌آرا عملاً به روند ملی شدن صنعت نفت ایران سرعت بخشید و کم‌تر از دو هفته پس از این حادثه، لایحه ملی شدن نفت در پایان سال ۱۳۲۹ در مجلس تصویب شد.

هیچ نظری موجود نیست: