۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

مقدس یا غیرمقدس(بخش اول)

کرسیتوفر اریک هیچنز نویسنده، منتقد و روزنامه نگار انگلیسی -آمریکایی و از بزرگ‌ترین صاحب نظران مکتب ضدخدایی می‌باشد.
مقالات و کتب ضدخدای او تا حدی تندرو و شدیداللحن هستند که دیدگاه بسیاری از میانه‌روهای بیخدا را نیز معتدل جلوه می‌دهند. او دانش آموختهٔ دانشگاه اکسفورد است. وی انگلیسی الاصل بوده و از نظر سیاسی با محافظه کاران آمریکایی اغلب در یک گروه قرار داده شده‌است. هیچنز برای مجلاتی چون آتلانتیک، ونیتی فر، سلیت، ورلد افرز و نیشن مقاله می‌نویسد. او از تحسین گران افرادی چون جورج اورول، تامس پین، و تامس جفرسن و از منتقدان بنام مادر ترزا، بیل کلینتن و هنری کیسینجر محسوب می‌گردد. گرایشات چپ گرایانه هیچنز پس از فتوای خمینی در باره نویسنده انگلیسی، سلمان رشدی و آن چه وی موضع گیری ملایم اروپا در رویارویی با آن فتوا نامید، رو به سردی گذاشت و پس از حمله تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، او به شکلی آشکار سیاست خارجی مداخله جویانه در مقابل آن چه او "فاشیسم با چهره‌ای اسلامی" نامید را پذیرا گشت.
او در زندگینامه اش دفاع از سلمان رشدی را روایت کرده است: "مساله بر سر همه چیزهایی بود که من دوست داشتم و قرارگرفتنش در برابر همه چیزهایی که از آنها متنفر بودم: در ستون نفرت اینها بود: دیکتاتوری، دین، حماقت، عوامفریبی، سانسور، قلدری و ارعاب. و در ستون عشق اینها بود: ادبیات، کنایه، طنز، فرد و دفاع  از آزادی بیان."
هیچنز خود را ضدخدا می‌نامد و می‌گوید:"فرد می‌تواند بی خدا باشد و در همان حال آرزو کند که‌ای کاش باور به خدا راست بود، حال آن که یک ضد خدا کسی است که بسیار از این موضوع که شاهدی بر وجود خدا وجود ندارد خرسند است." او معتقد است که موضوع خدا یا یک وجود برتر اعتقادی تمامیت خواهانه و ویرانگر آزادی‌های فردی است. او باور دارد که آزادی بیان و یافته‌های علمی باید جایگزین مذهب به عنوان تشریح کننده اخلاق و تمدن بشری گردند. کتاب مشهور وی "خداوند بزرگ‌مرتبه نیست: چگونه دین و مذهب همه چیز را مسموم می‌کند" (God is not Great: How Religion Poisons Everything) می‌باشد. درآن کتاب، وی به شکلی فراگیر به موضوع بی خدایی و ریشه و طبیعت مذهب پرداخته‌است. آخرین کتاب هیچنز "هیچ-۲۲ یک شرح حال" در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ منتشر گردید. تور تبلیغاتی کتاب در همان ماه به دلیل وضع بدنی هیچنز نا تمام ماند.
 هیچنز در این کتاب بیان می‌کند که دین خشن، غیر عقلانی، متعصب و همچنین یاور نژاد پرستی، قبیله گرایی و حماقت و بلاهت و دشمن آزادی عقاید و تحقیر کننده زنان و زورگو نسبت به کودکان است. او مطالب خود را با استفاده از برخی تجارب شخصی، مطالب تاریخی و انتقاداتی به متون و کتاب‌های دینی اثبات میکند. بیشتر مطالب او در مورد ادیان ابراهیمی است ولی مواردی را هم نسبت به هندوییسم و دین بودا نوشته است. هیچنز قبل از نگارش این کتاب از ایران بازدید کرده بود و مدتی نیز در شهر اصفهان بود.
انتقاد هیچنز از دین در کتابش روی چهار مورد زیر متمرکز است:
اول-دین آغاز جهان و انسان را به اشتباه معرفی میکند.
دوم-دین بدون دلیل تقاضای سرکوب خصوصیات طبیعی انسان را دارد.
سوم-دین افراد را به سوی خشونت و پیروی کورکورانه وا میدارد.
چهارم-دین به طور علنی و خصمانه ،مخالف تحقیق آزاد وبی طرف است.
آقای هیچنز در سال ۱۹۴۹ در پورتسموت متولد و در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه آکسفورد فارغ التحصیل شد.او کارش به عنوان خبرنگار و مقاله نویس را در بریتانیا در سال های دهه ۱۹۷۰ آغاز کرد، سپس به نیویورک رفت و در سال ۱۹۹۲ ستون نویس ثابت مجله ونیتی فر شد.ریستوفر هیچنز در دهه ۱۹۶۰ با تفکرات رادیکال خود بارها در اعتراضات سیاسی دستگیر شد و به دلیل مخالفتش با جنگ ویتنام از حزب کارگر اخراج شد.او پس از آن برای مجله حزب سوسیال کارگر، اینترنشنال سوسیالیسم به خبرنگاری پرداخت.در سال های بعد، کریستوفر هیچنز از جناح چپ فاصله گرفت و پس از حملات یازده سپتامبر به مخالفت با نوام چامسکی و همفکرانش پرداخت که معتقد بودند سیاست خارجی آمریکا به بروز این تراژدی کمک کرد.هیچنز از جنگ عراق هم حمایت کرد و در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۴ به طرفداری از دور دوم ریاست جمهوری جورج بوش پرداخت.او در ماجرایی جنجالی با برادرش پیتر هیچنز که خبرنگار میل آن ساندی بود نیز قطع رابطه کرد، هر چند که بعدا با هم آشتی کردند.آقای هیچنز در تغییر منش سیاسی که بسیاری از خوانندگان و دوستانش را شگفت زده کرد، از نوشتن برای نشریه "نیشن" دست کشید.
 و بخش زیادی از عمرش را صرف رفتن و گزارش دادن از کشورهای مختلف دنیا کرد و از نقاط پرحادثه در دنیا برای مجله نیشن، نیو استیتسمن بریتانیا و مجلات دیگر گزارش نوشت.
ایرلند شمالی، یونان، قبرس، پرتغال، اسپانیا و آرژانتین از جمله کشورهایی بود که او در دهه ۱۹۷۰ به گزارش نویسی درباره آنها پرداخت.او از سال ۱۹۸۱ نوشتن درباره سیاست های آمریکا را هم به کارهای خود اضافه کرد و هر دو ماه یک بار برای نیشن "گزارش اقلیت" را نوشت. او همچنین برای مجله آتلانتیک یادداشت- مقاله هایی نوشت.کریستوفر هیچنز در ستون هایش در مجله ونیتی فر به موضوعات متنوعی پرداخت؛ از "بیکینی واکس برزیلی" گرفته تا تجربه "شکنجه آبی" که خود داوطلبانه تجربه اش کرد و آن را "خیلی خیلی ترسناک تر ولی کم دردتر از بیکینی واکس بزریلی" توصیف کرد.آقای هیچنز در سال ۲۰۰۵ به ایران هم سفر کرد و گزارش سفر و دیدگاه های خود را در نشریه های مختلف از جمله در نشریه اینترنتی اسلیت (Slate) منتشر کرد.
کی از ویژگی‌های شناخته شده هیچنز انتقادات تند و تیز وی از افراد معروف می‌باشد. او سه کتاب مجزا در انتقاد از بیل کلینتون، هنری کیسینجر و مادر ترزا نگاشت. از سوی دیگر وی مقالاتی طولانی و مثبت در باره اورول، پین و جفرسن نوشت. با این حال بیشتر انتقادات هیچنز به صورت ابراز عقیده‌های کوتاه می‌باشند. از افرادی که مورد انتقاد وی قرار گرفته‌اند می‌توان به جورج گالووی، مل گیبسن، مایکل مور، تنزین گیاتسو(دالایی لامای چهاردهم) و رانلد ریگن اشاره کرد.
هیچنز انتقادات خود را به شکلی بی پرده در مورد ادیان ابراهیمی یا آن چه خود سه یکتاپرستی بزرگ می نامد بیان می‌کند. او انتقادات خود را در کتابش بنام خدا بزرگ مرتبه نیست به سایر ادیان همچون هندوئیسم گسترش داد. کتاب وی بازتابی گسترده داشت و طیفی از ستایش (نیویورک تایمز وی را به جهت غنای منطقی و پیچیدگی ستود) تا انتقاد شدید (فایننشال تایمز او را دونمایه از جنبه ذهنی و اخلاقی نامید) را در بر گرفت. هیچنز مذاهب سازمان یافته را سرچشمه تنفر در جهان می‌شناسد. کتاب وی او را در زمره صاحبنظران و مدافعین اصلی بی خدایی نوین قرار داده‌است. او کتاب خدا بزرگ مرتبه نیست را با ترجمه یکی از رباعیات عمر خیام نیشابوری آغاز کرده‌است. او در کتابش ذکر می‌کند که مذهب یکی از عوامل قتل عام است و در پاسخ به پرسش دنیس پراگر هنگامی که پرسید "فرض کنید که شب هنگام در یک شهر غریب، تنها در حال پرسه زدن در خیابان باشید و گروهی به شما نزدیک شوند. آیا دانستن این نکته که آن گروه از مراسمی مذهبی برمی گردند سبب می‌شود که شما بیشتر احساس امنیت کنید یا برعکس، سبب می‌شود که بیشتر احساس خطر کنید؟" چنین پاسخ می‌دهد: "اگر گزینه را تنها به شهرهایی که با حرف ب آغاز می‌گردند محدود کنیم، باید بگویم که من چنین تجربه‌ای را در شهرهای بلفاست، بیروت، بمبئی، بلگراد، بیت اللحم و بغداد داشته‌ام و در تمامی موارد آگاهی از این که گروه مردانی که در گرگ و میش غروب در حال نزدیک شدن به من بودند از مراسم مذهبی خود بر می‌گشتند، موجب احساس نا امنی شدید من می‌شد."
از دیدگاه هچینز هیچ سندی برای هیچ یک از دعاوی مربوط به معجزات نسبت داده شده به محمد پیامبر اسلام و منشاء مافوق طبیعی قرآن وجود ندارد. او اسلام را مذهبی ساختگی از سوی محمد و یا پیروانش می‌داند و حدیث را برگرفته از حکمت موجود در آن روزگار که در سراسر کشورهای عربی و ایران گسترش داشته‌است در نظر می‌گیرد.
او همچنین مذهب را مضر برای کودکان می‌داند و از شیوه بزرگسالان برای ایجاد وحشت در کودکان بوسیله مذهب انتقاد می‌نماید.
سرانجام در سن شصت و دو سالگی و در حالیکه یک سالی را با بیماری سرطان مری دست و پنجه نرم میکرد در سیزدهم دسامبر سال 2011 در مرکز سرطان اندرسن در هیوستون آمریکا درگذشت.

هیچ نظری موجود نیست: