۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

کرنش گرایی

چند سال قبل مجموعه ای طنز از شبکه تهران پخش می شد از کارهای مهران مدیری با نام پاورچین،حتما خیلی ها به خاطر می آورند و خوب مطابق معمول این گونه کارها بعضی حرکات حالت تکراری داشت.
یکی از مشورترین این حرکات یا همان طنز فیزیکی موقعی بود که رییس اداره وارد محیط کار کارمندان میشد و خوب به طبع دو شخصیت طنز و به اصطلاح پاچه خوار داستان بلند شده و تا کمر خم شده  و با تمام قدرت سرشان را به میز کوبیده و با کلماتی چون آلبالو و باقلوا و ..و به مدح و ثنا می پرداختند.
این آن چیزی است که جامعه را به خنده وامی دارد،اما آیا در این میان نیستند کسانی در بین خودمان که تعدادشان هم کم نیست که دقیقا همین رفتار را از خود بروز میدهند برای طی کردن پله های ترقی که براستی در سرزمینمان از ارکان مهم است در طی طریق و ارتقا مقام !
بسیاری که مناعت طبعی به خرج می دهند یا در قعر جدول زندگی هستند یا ناگزیر به همین شیوه متوسل می شوند و اینگونه شایسته سالاری به راه است که هر قامت بیشتر خم کند و سر بکوبد چنان که احمدی نژادها کردند و دست بوسی رود و خاکساری کند بالاتر می نشیند نه به خاطر شخص بالا دست بلکه به رسم و سنت.
جامعه ما جامعه ای است سراسر از کینه های درونی که بر خلاف سایر دنیا به طرز دیگری نمود پیدا می کند و چاپلوسی و کرنش یکی از آنهاست و یاد نگرفته ایم که احترام گذاشتن یعنی عمل گرایی و کاری که نتیجه اش خشنود کننده باشد نه آنکه سر بر خاک ذلت گذاریم به امید فردایی و در عمل صفر.و صد البته این خود معلول آن کینه درونی است که به بالا دست داریم.
چه بسیار افرادی بودند در زمان محمد رضا شاه فقید و هستند در زمان شاهزاده رضا پهلوی که به ظاهر دستبوس هستند و طرفدار دو آتیشه و در عمل در جهت عکس حرکت می کنند و همان گروه هستند که بیشترین ضربه را زدند به این مملکت.
ما باید یاد احترام را یاد بگیریم از نوعی دیگر.که پایه اش آن است که دور کنیم از خود آن کینه بی دلیل را و جایگاهمان را ارج بنهیم و نخواهیم ره صد ساله یک شبه پیموده شود که بعد از آن شویم سراسر نخوت و فخر فروشی و هر آنچه امروزه بد جوری جا افتاده در دلهایمان.
بدانیم که این مملکت در سایه عمل به جایی می رسد و این سخنوری ها و کرنشها و چرب زبانیها تیشه ای است به ریشه خودمان و به قول شاعر که دو صد گفته چو نیم کردار نیست.

هیچ نظری موجود نیست: